loading...
islam-mobile
darvish بازدید : 18 دوشنبه 20 خرداد 1392 نظرات (0)
در تاریخ زرین اسلام ، بوده اند علمای عالیقدری که تمام لحظات عمر با برکت خویش را در راه تبلیغ و گسترش فرهنگ اسلام و هدایت مردم صرف کرده اند ، و قوانین دین مبین و فضایل معنوی وارزشهای عالیه انسانی و اخلاقی را به مسلمین آموختند وبه امت اسلام سربلندی و به انسان وانسانیت مفهوم بخشیده و خاطره بسیار خوبی از خویشتن در نسل همروز گارشان به یادگار گذاشتند . عالم ربانی مولانا عبدالعزیز ملازاده رحمه الله علیه ، از جمله علمای اندیشمند ، والانگر ، باعلم و عمل بود که همچون بلوری از نور محمد (ص) در شهرستان زاهدان تبلور یافت . نحوه گفتار و عمل و طرز زندگیش نشانگر وارث بحق ممتازترین خلقت سیدنا محمد (ص) بود . با پیروی از آن حضرت (ص) تمام عمر خود را در شرح و تبلیغ فرهنگ اسلام و هدایت مردم مصروف داشت . شخصیت ممتاز و با ثبات مولانا را می توان از چند بعد مورد توجه قرار داد . غیرت والای دینی و شیفتگیش به اسلام عزیز بود این عالیقدر پرورده مکتب اسلام و تجسم غیرت دینی بود . دانش دین را با عمل و گفتارش را باصداقت تؤام کرده و با حساسیت ویژه ای به اثبات حقانیت شریعت غرای محمد (ص) وگسترش آنمی پرداخت . به لحاظ داشتن شناخت زیاد از فرهنگ اصیل اسلام ، دارای روحیه قوی و شخصیتی قوی و با ثبات بود . لطفاً به ادامه مطلب بروید قویا از اسلام و ارزشهای معنوی و اخلاقی دفاع می کرد . در دفاع از اسلام و ارزشهای اسلامیاهل ملاحظه نبود . شأن و شوکت والای اسلام ، فرهنگ اصیل و ایدئولوژی مترقیانه اسلام را به مردم می شناساند . اسلام برایش از هر جریانی مهمتر و مقدمتر بود . این شخصیت برجسته دینی ، بجز خداوند قهار و جبار از هیچکس هراسی نداشت ، حقایق اسلام ، واقعیتهای زندگی و حرف حق را آشکار میگفت . در هر شرایطی موضع شایسته و مناسبی داشت و به وظیفه شرعی و انسانی خود ، که بنیان زندگی طیبه است ، با جدیت و آگاهانه عمل می کرد . معتقد بود هر کس از اسلام شناخت لازم را دارد ، و به حقانیت اسلام ایمان صادقانه دارد، برایش لازم و ضروری است که مروج مبلغ فرهنگ اسلام باشد و چهره واقعی و اصیل اسلام را به مردم بنمایاند . از واقف گردانیدن مردم به شریعت اسلام لذت می برد . مولانا با بینش پیامبر گونه اش خوب درک کرده بود که تمام بدبختی ها، بد عمل کردن یا عدم عمل کردن به دستورات دین فقط بر اثر عدم شناخت و نداشتن دانش و آگاهی دینی است ، لذا تلاش ایثار گرایانه ای در شرح فرهنگاسلام نمود ، به مردم دانش و آگاهی می داد و به عمل آگاهانه و مدبرانه دستورات دین امید داشت . سعی می نمود ، بذر توحید و محبت اسلام را در دل بکارد و تمام شئون زندگی مردم را توحیدی ، پویا و جهت دار بگرداند . به نسبتی که به شرح و تبلیغ شریعت ناب محمدی (ص) می پرداخت ، در زدودن آداب و رسوم جاهلی ، عقاید و باورهای نادرست خرافات و تعصبات کور ، انواع جهالتها و زنگارهای جهل و ابتذال و بی فرهنگی شوائب تاریخی و دیگر آفات تلاش و همیشه مواظب بود که مردم شریعت اسلام را با عقاید و باورهای غلط و آداب و رسوم جاهلی ، تعصبات نژادی و گمراهی و رسومات غیر عقلانی ملوث نکرده و در گرداب جهالت و دامهای شیاطین نیفتند . این فضیلت شرک و خرافات زدایی مولانا حاصل شناخت درست اسلام و علاقه و افر به تبلیغ شریعت و کمال شخصیتش بود . این عالم پارسا و پرهیزگار ، شیفته کسب رضای خداوند محبوب (ج) بود ، که بیشترین سود ، برای خودش را ، گسترش اسلام و نفع و اصلاح مسلمین می دانست. به اسلام ، عشق می ورزید و برای تبلیغ فرهنگ اسلام می کوشید ، بطور کلی زندگی خودش را بخاطرترویج فرهنگ اسلام و هدایت مردم می خواست . آنچه سیمای پر فروغ تری به مولانا می بخشید ، روش عملی تبلیغ دین و احیای ارزشهای معنوی و اخلاقی بود . مولانا یک کارشناس دینی بود . دانش دین را در دل مردم جایگزین می نمود و خودش به عنوان الگو، سمبل علمی و عملی فرهنگ رفتاری اسلام بود . با گفتار محبت آمیز و عمل به گفتارش مردم را هدایت ، و روح عمل به دستورات دین را در آنها می دمید . این روش تحول زیادی در زندگی مردم ایجاد می کرد . مردم به مولانا اطمینان داشتند و گفتار و عملش را بر وجه احسن می نگریستند . ایمان صادقانه و شوق زیادی که برای ارشاد و هدایت مردم داشت ، کاملا مورد باور مردم بود . بدین لحاظ می شود گفت که الحق و الانصاف که مولانا عبدالعزیز ملازاده ، نمونه بارز یک روحانی اصیل و از زمره سعادتمندان بزرگ ، در زمان خود ، و به لحاظ زحمات زیادی که در راه خدمت به اسلام و هدایت مردم کشید از زمره احیاگران شریعت اسلام در زاهدان و تمام بلوچستان بود . مردم هم روزگار مولانا ، خود موثق ترین گواه حقیقتند ! لذا هیچوقت نصایح پدرانه و سخنرانی های روشنگرایانه اش را از یاد نمی بردند و از او همیشه به نیکی یاد می کنند و دعا گوی او و خاندانش هستند . بعد ساده زیستی مولانا عبدالعزیز نمادی از شخصیتهای ممتاز اسلامی بود . براثر تزکیه نفس و تربیت و ساختار درست اسلامیش ، از درون به مقام والای استغنای قلب رسیده بود ، اعتماد فوق العاده ای به خداوند سبحان داشت . در عین بی نیازی از مردم ، خود را نیازمند مطلق خداوند محبوب (ج) می دانست . قناعت پیشه و ساده زیست بود . به حلال و حرام بسیار توجه داشت . به رعایت همیشگی تقوی ممتاز بود ، عالمی وارسته و بی آلایش بود . هیچ وقت خود را به تعلقات اسیر کننده دنیوی و مقدس مآبی نیالود . جا طلبی ، خود خواهی و ریاست طلبی را با گفتار و عملش محکوم می کرد . از جار و جنجال و خود نمایی بدش می آمد . نه ریائی داشت و نه تفاخری ، سادگی و یکرنگی را دوست می داشت . اجازه نمی داد هیچ عاملی او را در بند وابستگی بکشاند . خود را اسیر هیچ تعلقی نمی کرد ، هیچوقت از دین استفاده ابزاری نکرد ، استفاده از دین را برای پیشرفت کارهای فردی و گروهی ، برای اسلام و مسلمین خطرناک می دانست . بر این اساس بود که نوسانات و دگرگونی های زندگی تغییری در روحیه اش ایجاد نمی کرد . چنان ساده و متواضعانه زندگی می کرد ، که گویی یکی از افراد معمولی جامعه است . هیچوقت تن به خواری نداد و همیشه عزت نفس و مردانگی و شخصیت خود را حفظ می کرد و زندگیش را در خوف و رجاء و بر مبنای صیانت نفس گذراند . بعد اخلاقی مولانا عبدالعزیز آیینه فرهنگ اسلام و تجسم علمی و عملی فرهنگ رفتاری اسلام بود . اعتبار علمی وعبادی و رفتار ضوابطمند و صلاحیت بالای اخلاقیش باعث مقبولیت روز افزون او می شد . مردم او را در جمع خود همانند پدری دلسوز می پذیرفتند . حضور او در جمع مردم ، بدون اینکه حتی شروع به موعظه کند ، تصوری از اسلام و شوق عمل به اوامر و نواهی الهی را در ذهن مردم ایجاد می کرد . با صبر و حوصله به شرح و تبلیغ فرهنگ اسلام می پرداخت و مردم را آگاه ، فعال و عامل به دستورات دین می نمود . با این زحمات هم خودش از نظر معنوی زیبا و منور می شد و هم مردم با نهایت ادب و احترام با او برخورد می کردند . شخصیت مولانا از شناخت اسلام ، عبادت عالمانه و هدایت مردم درخشش می گرفت . حساسیت و غیرت اسلامی ، فکر و اندیشه دینی و منش اخلاقیش انسان را به تحسین وامیداشت . در هر مجلس و محفلی نورافشان بود ، به مردم می فهماند که عزت و سعادت در گرو شناخت اسلام و عمل آگاهانه به دستورات دین و رعایت ادب و اخلاق محمدی (ص) است . در این راستا خودش به حیث الگو بیشتر با عملش مردم را هدایت می کرد ، و برای همه سرچشمه تعالی اخلاق بالندگی بود . همه آنهایی که با مولوی معاشرت و حشر و نشر داشتند ، می دانند که مولوی نمونه بارز اخلاق محمدی (ص) و مروج اصول و ضوابط اخلاق بوده است . اندک اندک زمانه عالم فرزانه پرورد کم ، بحر روزگار گهر دانه پرورد انسان دوستی مولانا مولانا عبدالعزیز پس از ورود به زاهدان و معاشرت با مردم ، دریافت که مردم از نظر داشتن دانش و آگاهی دینی در سطح پائینی هستند ، لذا تبلیغ شریعت اسلام را وجهه همت خود قرار داد و در مساجد با بیانی شیوا و دلنشین به القاء آداب و احکام اسلامی می پرداخت و عواطف مردم را تحریک می کرد و در آنها انگیزه عمل بوجود می آورد . مردم را به دیده محبت و احترام می نگریست و دوستی خود را با دادن آگاهی دینی ثابت می کرد . به مردم دانش و آگاهی می داد ، تا نور ایمان در دل و جانشان بتاباند . دوستی و معاشرت مولوی با مردم براساس ظوابط فرهنگ رفتاری اسلام بود . مردم مجالست و همصحبتی با او را دوست داشتند و تحت تأثیر سیمای منور و جاذبیت معنوی او قرار می گرفتند . مولانا عارفی شیفته رضای حق تعالی بود که در وجودش عشق موج می زد . همین عشق الهی او را از دوستی با سرمایه داران و خوانین بی نیاز کرده بود . مولانا عالمی با تجربه و دارای تعادل فکری بود و در هیچ مسئله ای به افراط و تفریط کشیده نمی شد . خوش رفتار و مهربان بود و در عین تواضع و مهربانی با هیبت و ابهت بود . چنان ابهت و چهره ای مردانه و با وقار و گیرا داشت که همه را به خاموشی و احترام وا می داشت . مردم او را دوست می داشتند و در مقابل سجایای نیک و صداقتش را سر تعظیم فرود می آوردند . علمای با علم و عمل و متعالی ، مشعلداران فرهنگ اصیل اسلام و عامل تحول و پیشرفت هستند . علمای با علم و عمل ، جمال و زینت هر قوم و جامعه هستند . کسی که از اسلام شناخت داشته باشد ، قدر این ستارگان هدایت را می داند . بقول شاعر : بزرگان قدر یکدیگر بدانند کتاب فضل یکدیگر بخوانند عشق آتشین این علما به اسلام و تلاش حریصانه ای که برای نشر و تبلیغ و گسترش فرهنگ اسلام دارند ، از ایمان عالمانه و صادقانه و صفای روح و غیرت اسلامیشان نشأت می گیرد . انتساب چنین علمایی به هر قوم و ملتی ، مایه افتخار آن قوم و ملت است ، لذا ما از داشتن چنینعالم بزرگواری افتخار می کنیم . مولانا عبدالعزیز از آن طیف علمای خوبتر از هر خوبی بود . بنده هروقت او را می دیدم بیاد خدا (ج) می افتادم و این انگیزه در من بوجود می آمد ، که هر چه بیشتر از اسلام شناخت بدست بیاورم و به عبادت عالمانه بپردازم . مولانا عبدالعزیز ملازاده ، روحانی اصیل و مورد اعتماد و استادم بود . غالبا بین استاد و شاگرد ، رابطه و پیوند محبت آمیزی پایداری بوجود می آید ، که گذشت زمان ، نمی تواند باعث فراموشی آن شود ، لذا هر وقت که بنده ، نور دانش و دانایی را در خودم احساس می کنم ، بیاد استادانمبخصوص مولانا عبدالعزیز می افتم و یاد آن عالم فرزانه و پدر معنویم را گرامی می دارم ، علاوه براین یاد مولانا را برای خودم یک تلنگر بیدار باشی می دانم که گذشت زمان و دوران عمر را در نظرم مجسم می کند و می گوید : زعمر رفته نیز شماری کن مشمار جدی و عقرب و جوزا را این دشت خوابگاه شهیدان است فرصت شمار وقت تماشا را مرگ مولانا خللی در بلوچستان ایجاد نمود ، که هنوز پر نشده است . امیدوارم به لطف الهی روحش شاد و جایش جنت الفردوس باد . رحمة الله علیه الرحمة و اسعه ، آمین و صلی الله علی سیدنا محمد و علی اله و صحبه و سلم بر گرفته از: کتابخانه استاد سید ابوالحسن ندوی(رح)
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 77
  • بازدید کلی : 520